جدول جو
جدول جو

معنی ملنگ تار - جستجوی لغت در جدول جو

ملنگ تار(مَلْ لُوْ)
دهی از دهستان تمین است که در بخش میرجاوۀ شهرستان زاهدان واقع است و 100 تن سکنه دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 8)
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

(خَ لَ)
زمین پرخس و خار. خارستان. خاردار. (یادداشت بخط مؤلف)
لغت نامه دهخدا
(تَ)
کسی است که کارش کلنگ داری است و با کلنگ کار می کند و زمین را می کند. (آنندراج ذیل کلنگ). آنکه کلنگ بکار برد. کلندگر. (فرهنگ فارسی معین). کلنددار. (یادداشت به خط مرحوم دهخدا) : و مرد بیل دار و کلنگ دار جهت کار قلعه بر ممالک آذربایجان رقم شد. (عالم آرای عباسی، از فرهنگ فارسی معین)
لغت نامه دهخدا
تصویری از کلنگ دار
تصویر کلنگ دار
آنکه کلنگ بکار برد کلندگر: (و مرد بیل دار و کلنگ دار جهت کار قلعه بر ممالک آذربایجان رقم شد)
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از لنگ وار
تصویر لنگ وار
همچون لنگان. یا لنگ وار رفتن، چون لنگان قدم برداشتن و راه رفتن
فرهنگ لغت هوشیار
تیغستان، خارستان، خارزار
متضاد: گلزار
فرهنگ واژه مترادف متضاد